loading...

miraculous ladybug

از زبان لیدی باگ :از زبان کت نوار:هی...چی بگم؟..لیدی جان منو جولیکا رو کشید بالا وقتی رسیدم بالا موهام کامل جلوی چشمامو گرفت برای همین هم لیدی باگ داشت هر هر می...

بازدید : 1519
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 3:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

miraculous ladybug
از زبان لیدی باگ :

از زبان کت نوار:

هی...چی بگم؟ miraculous ladybug..لیدی جان منو جولیکا رو کشید بالا وقتی رسیدم بالا موهام کامل جلوی چشمامو گرفت برای همین هم لیدی باگ داشت هر هر میخندیدصدای انگشترم دراومد نفس نفس زنان گفت: کت...خیلی با حال شدی...ببخشی....د!...‌هار‌هارهار... میگم چیزه... بیا خشکت کنم الان سرما می‌خوری miraculous ladybug... به نگاهم به جولیکا کرد و گفت تو برو خونت خودتو خشک کن بدو! خدافظ!!! برگشت سمت من موهامو از جلوی چشمام کنار زد و اولین چیزی که دیدم صورت ماهش بود miraculous ladybug... یهو یه باد تندی وزید یخ کردم گفتم میشه از این جا بریم؟ لیدی باگ سمت من برگشت ...یهو زبونش بند اومد آروم سرخ شد miraculous ladybug...

از زبان لیدی باگ...

هی...وای! نگاش کن! لپاش از سرما سرخ شده دماغش هم همینطور!!! دلم نمیخواست اینو بگم ولی...خیلی کیوت شده!!! کت اول مثل علامت سوال نگاهم کرد miraculous ladybugولی بعد شیطونیش گرفت: مای لیدی؟... چرا سرخ شدی؟؟؟ miraculous ladybugسریع برگشتم : نخیرم!!!! نشدم!!! لبخندمسخره اش را کشیده تر کرد: تو فک میکنی من کیوتم؟ miraculous ladybug
_نهههه!!!!! miraculous ladybug
_بگو!!!!! اعتراف کن!!!! miraculous ladybug

_خفه شوووو!!!!!

_زود باششش!!!! miraculous ladybug

_خودت برگرد خونهتون!

_ miraculous ladybug
اینو گفتم و به سرعت از اون محل دور شدم و کت احتمالا درمونده رو تنها گذاشتم...تاب خوردم و روی پشت و بوم خونه فرود اومدم : اسباتس آف! تیکی ویژی خورد و از گوشوارم رفت و روی میزم غش کرد با آه ناله گفت ماری؟؟ یه کولوچه می...ماری؟ چرا سرخ شدی؟! miraculous ladybugجیغ زدم کولوچه روی میزه !و از اتاق رفتم رو پشت و بوم.. miraculous ladybug.با خودم فک کردم: کت ... خب اون بارها منو نجات داده و..میدونم دوسم داره...حتی امروز غیرتشو رو خودم دیدم!...ولی...

_اتفاقی افتاده؟

_ها؟ آها! نه...

_چیشده؟ بهم بگو! من تنها کسیم که از زندگی دو گانه تو خبر دارم!

سعی کردم بحثو عوض کنم دستمو بهش نشون دادم: راستی دیدی با دست من چه کردی؟ سوراخ شده هنوزم زخمه! miraculous ladybug
_خب ببخشید اینکه تقصیر ...داری بحثو عوض میکنی؟ زود باش بگو!!! miraculous ladybug

با من من گفتم: خب... راستش...امروز...کتو دیدم...

_خب؟ miraculous ladybug

_ ....

_د بگو دیدیگه! miraculous ladybug

_تیکی؟ کت دوستم داره دیگه؟

_آره خب که چی؟ miraculous ladybug

_داشتم به این فکر میکردم...که ...کت ....خب...

_اوووووو!!!!! miraculous ladybug

_چی؟ کی؟ اه...بس کن تیکی!

_چند نفر ماری؟ کت...آدرین... لوکا...!؟ miraculous ladybug

_هیچی ولش کن...میرم بخوابم...

_ولی الان تازه غروبه!

_بهت گفتم خستم!!!!خدافظ! miraculous ladybug
_ام...باشه miraculous ladybug

رفتم خودمو رو تخت ولو کردم فکر کردم کت ...نه!! نه!!! از فکرش بیا بیرون!!! وای حسابی گیج شدم! اه...

_تق تق؟

ازجام پریدم بلند شدم دیدم آلیاعه! نگاهی به اطراف انداختم ...خدا را شکر تیکی قایم شده بود miraculous ladybug...اشاره کردم بیا تو آلیا اومد بالا و گفت چطوری خواب آلو؟ الان که هنوز شب نشده!

_آلیا حوصله تو ندارم! چی میخوای؟

آلیا شو که شد ولی سریع گفت خیلی خوب باشه اومدم یه چیزی بهت نشون بدم..

_بگو!

آلیا سریع گوشیشو در آورد و یه فیلمو پلی کرد...عه عه عه! این که ...توی فیلم صدای کتک کاری می‌اومد و یه جمعیت تو نشون میداد فیلم بردار جمعو کنار زد تا رسید به...آدرین و لوکا! این فیلم کتک کاری اون دو تاست !!! miraculous ladybug

_نگاه کن ماری! اینم تویی!

_آره...! کی تو همچین وضعیتی فیلم میگیره؟؟؟

یهو صدای تو دماغی سابرینا به وضوح اومد: کلویی جون! به نظرت خوب فیلم گرفتم؟

_اوه... معلوم شد کی گرفته... miraculous ladybug

رسید به اون قسمتی که لوکا آدرینو گرفت جلوی کاتاکلیسم و ...جیغ زدم خاموشش کن!

_ولی...

_خاموشش کن!!! miraculous ladybug

آلیا با دست پاچگی خاموشش کرد: ماری؟تو خوبی؟

_الان این همه راه اومدی این فیلمو نشونم بدی اعصابمو بهم بریزی؟

_ا...نه! گوش کن!

با دست چونمو که میلرزید رو بالا آورد...اشکامو که دید بغلم کرد و گفت ببخشید من... miraculous ladybug
_چی میخواستی بهم بگی؟ miraculous ladybug

_او..آهان باشه...پس خوب گوش کن..

نفس عمیققییی کشید و گفت: ماری یادته که امروز لوکا و آدرین با هم درگیر شدن؟ miraculous ladybug

_آره خوب

_تازه بعدش هم جولیکا اکومایی شد ...تو میدونی که لوکا دوست داره؟ miraculous ladybug
_خوب معلومه! miraculous ladybug
_و میدونی که آدرین بخاطر تو دعوا کرد؟ miraculous ladybug
از جا پریدم: چی؟؟؟ miraculous ladybug

_آره! حالا این جارو ببین.

دوباره گوشیشو در آورد

_ترو خدا اون فیلم رو دوباره نزار!

_میزنم جلو!

_اه...باشه

دوباره همون فیلم رو پلیه کرد و زد جلو تا جایی که کاتاکلیسم به سمت آدرین شلیک کرد.. مو به تنم سیخ شد.. miraculous ladybugیهو دیدم من پریدم و نجاتشون دادم! چی؟ واستا ! پس چرا یادم نیست؟ آلیا چشمکی زد و گفت اصلا فکرشم نمیکردم اینقدر شجاع باشی miraculous ladybug... من پریدمو هر دو رو نجات دادم و من و آدرین بی هوش شدیم لوکا با خشم بلند شد و به من که آدرینو بغل کردم نگاه کرد... وای! من آدرینو بغل کردم؟ لپام داغ شد. miraculous ladybug..لوکا پاشد و عصبانی از اون جا دور شد...ولی با یه چادر با عکس جگد استون و راک اند رول گذاشت رو ما دو تا و رفت...داشتم شاخ در میآوردم! آلیا گوشیشو خاموش کرد و گفت مرینت ما باید ته توی این قضیه رو در بیاریم!
_ کدوم قضیه؟ miraculous ladybug

گفت همین اکومایی شدن یه دختر و دیونه شدن یه برادر نسبتن آرومش تو یه روز! دعوای پسر مظلومی‌مثل آدرین! راستم میگفت! گفتم تازه! لوکا اول با آدرین دعوا کرد ولی الان از اون محافظت کرده!

_دقیقا!

ادامه داد شرط می‌بندم الان از آدرین بدت میاد نه؟ miraculous ladybugیاد حرفای آدرین تو دستای کاتاکلیسم افتادم...یاد گریش..یاد بغل طولانیمون.. با سرخی گفتم: نه! miraculous ladybug miraculous ladybug
_تو دیگه کی هستی! miraculous ladybug

_همین؟

_نه یه چیز دیگه هم هست!

رفت تو اینیستا گرامش و پیج لایلا رو باز کرد ... لایلا یه عکس از خودش گذاشته بود که تو سواحل قناری نشتسه و گفته به زودی بر میگردم دوستان ! دروغگو ! شرط میبندم الان نشسته تو خونه و داره گیم بازی میکنه! miraculous ladybugآلیا کامنت‌هارو باز کرد و به یه کامنت اشاره کرد میون این همه کامنت به سلامتی و امید وارم به زودی ببینمت یه کامنت بود که نوشته بود امید وارم هرگز نبینمت لایلا راسی! شاخ در آوردم! miraculous ladybug: این کیه؟ آلیا گفت لوکاعه!

_چی؟ لوکا؟

آره حالا اینجارو ببین!

ادامش لایلا جواب داده بود منم همینطور جناب لوکا کافین!!! لوکا هم گفته: پسرای عزیز گول این شیاد و نخورید! دارم برات خانم راسی! اونم جواب داد منم همینطور... لوکا هم دیگه چیزی کامنت نکرده بود..آلیا بر گشت و گفت لایلا گفته فردا میاد مدرسه! اگه بیاد احتمالا دوباره دعوا میشه! miraculous ladybugگفتم آره ما باید ته توی این قضیه را در بیاریم! پوند ایت! miraculous ladybugو مشتمو جلو بردم! آلیا گفت پوند وات؟ دستپاچه گفتم هیچی همون بزن قدش! miraculous ladybugاوف.. miraculous ladybug...

از زبان لوکا:

نشسته بودمو داشتم با عصبانیت گیتار میزدم! miraculous ladybugجولیکا با حوله از تو حموم اومد بیرون و داد زد چته؟ گیتار پاره شد! پوف...آدرینه ....! (فحش داد سانسور کردم بیتربیت!) دارم براش ! گیتارمو پرت کردم به گوشه و آهنگی رو که برای مرینت نوشته بودمو تکمیل کردمو دو بار خوندم یعنی خوب شده؟ خوشش میاد؟ miraculous ladybugبا خودم گفتم همین فردا پوزتو به خاک میمالم آدرین اگرست !... اونوقت می‌فهمی‌که مرینت مال منه!...
از زبان آدرین لباسای خیسمو عوض کردم لباس خیسا رو دادم ناتالی ببره بشوره...(رو نیست که!) روی تخت ولو شدم!پلگ با دهن پر گفت(ای توهم بترکه شیکمت! شیکم نیست که! سیاه چالست! miraculous ladybug)چیشده؟ باز داری به لیدیت فکر میکنی؟ miraculous ladybug

آهی کشیدم که یعنی آره... یهو سکوتو شیکستم: پلگ! میگم به نظرت مای لیدی از من خوشش میاد؟

_اصلا ! ازت متنفره! miraculous ladybug
برگشتم و عین جغد نگاش کردم miraculous ladybug

_چیه؟

آهی کشیدم: هیچی... امروز یه طوری نگاهم کرد... دلم ضعف رفت! miraculous ladybugپلگ گفت الکی فکر و خیال نکن اون گفته یکی دیگه رو دوست داره! و رفت پایه کامپیوترم... گفتم ولی شاید بتونم نظرشو عوض کنم...

_اون که بهت گفت یکی دیگه رو دوست داره چرا بیخیالش نمیشی؟

_اما..

_یا کممبر مقدس!!!! miraculous ladybug
با جیغ پلگ از جا پریدم با نگرانی گفتم: چیشده پلگ؟ miraculous ladybug

_بیا این جارو ببین! گند زدن به اسم اگرست!

_چییی؟؟؟؟ miraculous ladybug
سراسیمه از تخت خودمو پرت کردم پایین و دویدم به طرف کامپیوترم! وای!!! کی این فیلم گرفته؟ چقدرم لایک خورده!!! miraculous ladybugفیلم دعوای من و لوکاس پلگ گفت میخوای بریم کامنتا رو بخونیم؟
_مارینت چی؟ miraculous ladybug
_فردا از دلش در میارم! miraculous ladybug
_چطوری؟ miraculous ladybug
_با یه سوپرایز! miraculous ladybug
_لوکا چی؟ miraculous ladybug
_خب ...لازم باشه بازم میکوبم تو دهنش! miraculous ladybug
_اها..بعد لیدی باگ چی؟ miraculous ladybug
آهی کشیدم : نمیزارم بفهمه که من کیم miraculous ladybug

_آورین...بعد اگه بابات این فیلمو دیده باشه چی؟

_خود کشی میکنم! miraculous ladybug
پلگ با حالت متفرانه‌‌‌ای گفت: میدونی miraculous ladybug.... من پنیر میخوام! miraculous ladybug( الهی کارد بخوره به اون شیکمت! نسل کممبر و از بین بردی تو!) ...

از زبان سوم شخص:

ناتالی قهوه درست کرد و برای گابریل که روی مبل نشسته بود برد..ناتالی همون طوری که قهوه رو هم میزد گفت: شما امروز خیلی عجیب رفتار کردین چیزی شده؟ گابریل لبخند زد : داشتم به حرف تو فکر میکردم...میدونی که چند روز دیگه ولنتایمه؟ ناتالی سری تکون داد که یعنی بعله گابریل خنده‌‌‌ای کرد : و گفت به لطف یه دختر عزیز از لیدی باگ و کت نوار آتو گرفتم! miraculous ladybug...
_اون دختر کیه؟ miraculous ladybug...

تمام شد!!! نظر بدید حتما!

تیکه‌‌‌ای از قسمت آینده!

_ تو واقعا کی هستی؟ miraculous ladybug
_دشمن دشمنت! miraculous ladybug

اگه زیاد نظر بدین احتمالا ضد حالی نزنم!

راستی یه سوال لوکا و آدرین قراره که به شکل جنجالی ای برای مرینت آهنگ بخونن! نظرسنجی:

1_ایرانی باشه؟

2_اینگلیسی باشه؟

و

اگه اینگلیسی زیرنویس فارسی داشته باشه یا نه؟

یادتون نره 20 تا نظر‌ها! '-'

تا پس فردا یعنی سه شنبه 20/12/98 نظرات آهنگ گرفته میشه بعد از اون حساب نیست '-'

باگ اوت!

miraculous ladybug

نظرات این مطلب
این نظر توسط Anitaدر تاریخ 1399/03/11 و 16:51 دقیقه ارسال شده است

miraculous ladybug

عالی بود من همیشه از چیز های شما راضی هستم=D> miraculous ladybug miraculous ladybug miraculous ladybug miraculous ladybug


تعداد صفحات : 10

آمار سایت
  • کل مطالب : 109
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 74
  • بازدید کننده امروز : 72
  • باردید دیروز : 191
  • بازدید کننده دیروز : 76
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 459
  • بازدید ماه : 1025
  • بازدید سال : 6020
  • بازدید کلی : 159002
  • کدهای اختصاصی