سه شنبه 6 اسفند 1398 09:12 ب.ظ

یه آهنگ که به داستان مربوطه توی دنبالکه

*مرینت*
شاید...شاید از اونجا رد شده و من ندیدمش. حتما همینه.
*آدرین*
همین طور به شیشه میکوبم اما هیچ کس صدام و نمیشنوه. یک دفعه از جام میپرم. من چرا روی تختمم؟ یعنی...یعنی همش یه خواب بود؟ امکان نداره. اون خیلی واقعی بود. سرم رو میچرخونم و ناتالی رو میبینم. یک دفعه میگه: آدرین! مدرستون دیر میشه.
به انگشتم نگاه میکنم و میراکلس رو میبینم. حالا فقط باید مرینت رو ببینم تا مطمئن بشم که همش یه خواب بوده. اما این غیر ممکنه. امیدوارم غیر ممکن ، ممکن بشه.
نزدیک مدرسه...
توی ماشین نشستم و بیرون رو نگاه میکنم که یک دفعه ماشین میایسته و منم پیاده میشم. از پلهها بالا میرم که یکی از دور صدام میکنه. سرم رو بر میگردونم که مرینت رو میبینم که داره بدو بدو میاد به سمتم. انگار دنیا رو بهم دادن. این که همه اون اطفاقات فقط یه خواب مسخره بوده ، آروم میکنه. میاد و جلوم میایسته. من خوش حالم اما مرینت خیلی خوش حال به نظر نمیاد. یک دفعه سرش رو بالا میگیره و میگه: من...من متأسفم...بابت اون روز. نباید اون طوری رفتار میکردم.(دستاش رو روی صورتش میذاره)منو ببخش.
دستاش رو دا دستار از روی صورتش بر میدارم: اشکالی نداره مرینت.(سرش رو پایین میندازه) منم یه معذرت خواهی بهت بدهکارم. اون روز خیلی ناراحت بودم که تو اون کار رو به خواطر من کردی. تو واقعا دختر خوبی هستی و هیچکس دوست نداره خودتو این طوری کوچیک کنی.
با هم میریم داخل مدرسه.
غروب...
روی میزم نشستم و دارم تکالیفم رو انجام میدم که پلک با دهن پر از پنیر میگه: اون جارو نگاه کن بچه جون.
رد انگشتش رو میبینم و یه شرور رو میبینم که داره توی خیابون به مردم آسیب میزنه.
_پنجهها بیرون!
پس از شکست دادن شرور با کلی درد سر...
نزدیک شبه. یک دفعه لیدی باگ میگه:ای کت!
با تعجب سرم رو میچرخونم که میگه: تا اون خونه باهات مسابقه میدم.
لبخند میزنم: قبوله.
جفتمون خیز بر میداریم.
لیدی باگ: سه...دو...یک...رو(کلمهای که توی مسابقه دو به جای حرکت یا شروع میگن)
همین طور میدویم و میدویم که به اون خونه میرسیم. با هم رسیدیم. یک دفعه انگشترم صدا میده و منم خداحافظی که لیدی باگ میگه: فردا وقت داری؟
_امم...چطور؟
+فردا وقتم آزاد بود. گفتم اگه تو هم وقت داری بریم یه دویری بزنیم.
الان لیدی باگ اینو گفت؟
_ خب...چی بگم؟ چرا که نه؟^_^
+فردا ساعت6 خوبه؟
_ باشه. فردا میبینمت.
و میرم.
*لیدی باگ*
احساس میکنم که کت نوار...مهربونه.(-__-) دوست دارم بهش یه فرصت بدم.
نظرات :نظرات
دنبالکها:
برای گوش دادن به آهنگ اینجا کلیک کن|
آخرین ویرایش:سه شنبه 6 اسفند 1398 09:54 ب.ظ
